English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (7679 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
impresario U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresarios U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sacred places U اماکن متبرکه
take sanctuary U پناهنده شدن به اماکن مقدسه
off limits U اماکن ممنوعه برای نظامیان
what a lark U چه تفریحی
social U تفریحی
sportive U تفریحی
sport fish U ماهیگیری تفریحی
cabin cruiser U قایق تفریحی
resourc U کار تفریحی
cabin cruisers U قایق تفریحی
dinghy U قایق تفریحی
dinghies U قایق تفریحی
amusement park U پارک تفریحی
amusement parks U پارک تفریحی
junkets U سفر تفریحی
sportful U تفریحی خوشگذران
junket U سفر تفریحی
sport U تفریحی سرگرم کردن
keelboat U قایق تفریحی لنگردار
hobbyhorse U کار تفریحی سرگرمی
hacking U اسب سواری تفریحی
sported U تفریحی سرگرم کردن
yachting U مسافرت با قایق تفریحی
sports U تفریحی سرگرم کردن
day sailer U قایق بادبانی تفریحی
yachtsmen U صاحب کشتی تفریحی
sashay U راه پیمایی تفریحی
ski tourer U اسکی باز تفریحی
yachtsman U صاحب کشتی تفریحی
powerboat U قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
sported U نمایش تفریحی بازی کردن
sports U نمایش تفریحی بازی کردن
donkey baseball U بیس بال تفریحی با الاغ
craftshop U کارگاه هنرهای دستی تفریحی
to play for love U تفریحی یا عشقی بازی کردن
scow U وته پهن قایق تفریحی
sport U نمایش تفریحی بازی کردن
powerboats U قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
parachute spinnaker U بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
plinking U تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
day-trippers U کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
day-tripper U کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
dabbled U سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbles U سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbling U سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
marina U لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
dabble U سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
sport U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sported U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sports U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
marinas U لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
hack U ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
package shows U نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
hacks U ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacked U ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
warden U مدیر
administrators U مدیر
conductor U مدیر
conductors U مدیر
General manager . Director general . U مدیر کل
moderators U مدیر
gerent U مدیر
administers U :مدیر
administering U :مدیر
administered U :مدیر
administer U :مدیر
superintendents U مدیر
moderator U مدیر
administrator U مدیر
directors U مدیر
headmasters U مدیر
headmaster U مدیر
stewards U مدیر
steward U مدیر
executives U مدیر
superintendent U مدیر
executive U مدیر
director U مدیر
directors general U مدیر کل
director generals U مدیر کل
manager U مدیر
director general U مدیر کل
managers U مدیر
extrepreneur U مدیر متهور
intendant U مدیر مامورمالی
impresario U مدیر اپرا
padrone U مدیر ارباب
executives U مدیر عامل
personal representative U مدیر ترکه
personnel manager U مدیر استخدام
chief engineer U مدیر ماشین
operation manager U مدیر عملیات
official liquidator U مدیر تصفیه
extrepreneur U مدیر باتهور
head master U مدیر اموزشگاه
item manager U مدیر اقلام
head master U مدیر مدرسه
impresarios U مدیر اپرا
library manager U مدیر کتابخانه
stage manager U مدیر نمایش
general manager U مدیر باشگاه
file manager U مدیر فایل
micro manager U مدیر ریزکامپیوترها
principal of a school U مدیر اموزشگاه
executives U مدیر اجرائی
program manager U مدیر برنامه ها
stores manager U مدیر انبارها
works superintendent U مدیر کارخانه
managers U مدیر تیم
stage director U مدیر نمایش
site engineering U مدیر ساختمان
project manager U مدیر طرحها
project manager U مدیر پروژه ها
project manager U مدیر پروژه
record manager U مدیر رکورد
executive U مدیر عامل
salaried director U مدیر موفف
sale manager U مدیر فروش
sales manager U مدیر فروش
executive U مدیر اجرائی
manager U مدیر تیم
drop master U مدیر پرش
liquidator U مدیر تصفیه
trustees U مدیر تصفیه
principal U رئیس مدیر
master U مدیر مرشد
masters U مدیر مرشد
receivers U مدیر تصفیه
administrator U مدیر تصفیه
commissioner U مدیر مسابقات
commissioners U مدیر مسابقات
principals U رئیس مدیر
trustee U مدیر تصفیه
liquidators U مدیر تصفیه
official receiver U مدیر تصفیه
helmsmen U رل دار مدیر
helmsman U رل دار مدیر
adminstrator of state U مدیر ترکه
receiver U مدیر تصفیه
managing directors U مدیر عامل
stage managers U مدیر نمایش
managing director U مدیر عامل
administrators U مدیر تصفیه
mastered U مدیر مرشد
huntsmen U مدیر تازیهای شکاری
corporate treasurer U مدیر امور مالی
chief financial officer [CFO] U مدیر امور مالی
manager U مدیر مسابقه بوکس
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
huntsman U مدیر تازیهای شکاری
chairman of the board [of directors/managers] U مدیر عامل [شرکت]
president of the board [ American E] U مدیر عامل [شرکت]
chief executive officer [CEO] [American E] U مدیر عامل [شرکت]
managers U مدیر مسابقه بوکس
managerial U مدیر اداره کننده
provisional assignee U مدیر تصفیه موقت
computer center manager U مدیر مرکز کامپیوتر
data base manager U مدیر پایگاه داده
chief clerk of the court U مدیر دفتر دادگاه
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
maitred'hotel U سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
computer center director U مدیر مرکز کامپیوتر
dp manager U مدیر داده پردازی
jumpmaster U مدیر پرش چتربازی
data processing manager U مدیر پردازش داده
president U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
chairmen U مدیر رئیس هیئت مدیره
chairman U مدیر رئیس هیئت مدیره
adobe type manager U مدیر انواع فونت ادوبی
director U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrar U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
directors U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
entrepreneurs U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decisions U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit U دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
drivers U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
headmistress U خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses U خانم مدیر خانم رئیس
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
medical regulator U تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
Recent search history Forum search
1با مدیر مدرسه حرف میزنم
1What is the meaning of chief exacutif
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com